هرچند محمد بهمن بیگی و دوست دارانش بارها به این سوال پاسخ داده اند اما هنوز وقتی میبینم و میشنوم دوستانی که هنوز تفکر خانی خواهی و توهم خیانت به کار عظیم تعلیمات عشایر دارند ، دلم به درد می آید .
سالها بعد از آن بحث های ناتمام در فیسبوک و بلاگ ها دیگر نمی خواستم با این دوستان مناظره بکنم اما دیروز یکی از دوستان با ادله های عجیب و بعضا پر از اشتباه حتی انقلاب سفید و سرنگونی قاجار و چپاول نفت جنوب را گردن تعلیمات عشایر انداخت ، میگفت اگر بهمن بیگی نبود ما در طول سال ها (شاید 50 سال) میفهمیدیم سواد خوب است ، درس می خواندیم ، معادن موجود در زمین هایمان را برداشت می کردیم (کدام معدن ؟ من هم نمیدانم) و خلاصه یاد میگرفتیم چکار بکنیم ، در عوض الان زمین هایمان مال خود ما بود نه دولت ! این همه معلم با سواد پنجم و اینهمه پزشک حاذق و مهندس و ماما و ... به چه درد ما خورده ! ما الان باید بالای کوه سوار بر خر و اسب کیفمان را می کردیم !
همینقدر تباه و منی که دیگه حوصله بحث با این آدم ها رو ندارم ...
لطفا یک بار دیگر یادداشت " بهمن بیگی سفینه نجات بود " را مطالعه کنید . https://bahmanbeigi.blogsky.com/1391/10/30/post-26/
امسال غریبانه ترین روز معلم بود . در شهری غریب به دور از پدرم که معلمم بود و به دور از محمد بهمن بیگی که تمام رخداد های سالروز مرگش را و بزرگداشتهایش را دنبال میکردم. روز خوبی نداشتم. دلم میخواست شیراز بودم. اصفهان بودم. اینجا کسی ندارم ...
چند وقتیه دیگه حتی نمیتونم بنویسم .خیلی سختمه . الان فقط میخواستم روز معلم رو تبریک بگم که چند خط نوشتم .
سوادآموزی در بین عشایر کار بسیار سختی بوده و هست . کوچ ُ رفت و آمد های طولانی و خسته کننده که گاه یک ماه به درازا می کشید ُ تمایل کمتر والدین بخاطر از دست دادن یک یا چند نیروی کمکی در دامداری و اداره زندگی پر مشقت عشایری ُ نبود سرپناه ثابت و استاندارد که محافظ خوبی برای سرما و گرما باشد ُ نبود لوازم التحریر و اصولا مغازه ای برای تهیه این مواد و از همه مهمتر نبود معلمی که بتواند با این شیوه زندگی و تدریس کنار بیاید از جمله موانعی بود که این مهم را با مشکل و تاخیر سالیان مواجه ساخت . با حضور استاد محمد بهمن بیگی و ایجاد دانشسرای عشایری شیراز و تربیت معلمانی در مدت کم از بین بچه های عشایر ُ سواد آموزی در بین عشایر قشقایی و سپس سایر ایلات کشور جدی شد و شوق و ذوق نوجوانان و جوانان برای تحصیل و معلمان برای تدریس و امکانات آموزش عشایر دست به دست هم داد تا جهشی عظیم در امر سوادآموزی عشایر برداشته شود . فایل زیر خاطرات یکی از این معلمان است که بخشی از مشکلات تدریس در مدرسه سیار عشایری را بیان می کند.
http://myshare.ir/uploads/13795658451.mp3
علاج دردها آسان است ، پونه و نعناع ! اما این درد دلها است که نمی توان چاره شان کرد !
استاد محمد بهمن بیگی
Vahidostovar.civil@gmail.com