با وجود جریانهای سیاسی سال 1332 و طرفداری مردم از نهضت دکتر مصدق مشکلاتی نظیر فقر مالی مردم ایل برای پرداخت حقوق معلمان که باعث دلسردی آنان شده بود بوجود آورد اما این کاروان پیام امید به کار خود ادامه داده و قافله سالارش با اسب و قاطر و یا پیاده در دشتها و کوهها بدون احساس خستگی به بازدید سپید چادرهایی که اولین و آخرین آرزویش بودند میرفت و با وعده دادن به معلمان که........
با وجود جریانهای سیاسی سال 1332 و طرفداری مردم از نهضت دکتر مصدق مشکلاتی نظیر فقر مالی مردم ایل برای پرداخت حقوق معلمان که باعث دلسردی آنان شده بود بوجود آورد اما این کاروان پیام امید به کار خود ادامه داده و قافله سالارش با اسب و قاطر و یا پیاده در دشتها و کوهها بدون احساس خستگی به بازدید سپید چادرهایی که اولین و آخرین آرزویش بودند میرفت و با وعده دادن به معلمان که در آینده استخدام خواهید شد. آنان را امیدوار کرده از تعطیلی مدارس پیشگیری مینمود.
آموزش و پرورش برای این حرکت فرهنگی هیچگونه رغبتی نشان نمیداد تا اینکه دکتر کریم فاطمی این انسان فرهنگی و فرهیخته مدیر کل آموزش و پرورش فارس شد و به حمایت بهمن بیگی آمد.
او با دیدن چند مدرسه و اطلاع کامل از سواد دانشآموزان و ابتکارات آقای بهمن بیگی ترتیب بازدید سران آموزش و پرورش از مدارس عشایری را داد. وضعیت تحصیلی بسیار بالای عشایر- زادگان و انعکاس آن به تهران نتیجه آن شد که حقوق معلمان را آموزش و پرورش تقبل نماید و به جرأت میتوان گفت آن روز بهمن بیگی اولین نفس راحت را کشیده است.
تأسیس دانشسرای عشایری برای تربیت معلم از میان فرزندان ایل با تلاش پیگیری بهمن بیگی در اواخر سال 1335 به تصویب رسید و براساس نظر وی قرار شد داوطلبانی از عشایر که حداقل سواد مکتبدارها یا ششم ابتدایی را داشته باشند انتخاب و پس از گذراندن یکسال دوره بدون تعطیل رسماً به عنوان کمک آموزگار استخدام و به میان عشایر رهسپار شوند که انتخاب و نوع تدریس بازدید و راهنمایی و کلیه خدمات آنها را بهمن بیگی به عهده گرفت و خود نیز با داشتن مدرک حقوق و آشنایی کامل به 4 زبان زنده دنیا به خاطر هدفی که داشت به استخدام آموزش و پرورش درآمد.
بهمن بیگی با اطلاع از جهل و بیسوادی مردم دیگر عشایر کشور به تلاش و تکاپو افتاد تا بتواند مردم محروم ان اقوام را هم به فیض برساند و نتیجه آن شد که دانشسرای عشایری را به مرکز تربیت معلم عشایر کشور تبدیل و با انتخاب افرادی از ایلات و عشایر کشور و کارآموزی یکساله آنها در این مرکز استخدام و برای انجام وظیفه به سراسر کشور گسیل دارد. تعداد این معلمان تا انقلاب شکوهمند اسلامی به حدود 10000 نفر از تمام عشایر کشور بود که به میان ایلات کرد و لر، ترک و ترکمن، بلوچ و بختیاری، عرب و بوچاقچی و شاهسون رفته با ابتکارات و نوآوریهای خود تحسین و حیرت همه کارشناسان آموزش و پرورش را برانگیخته و به قول آقای بهمن بیگی از کرانههای ارس تا سواحل خلیج از قلههای برفآلود اورامان تا کویرهای سوزان معلمان عشایر افتخار آفریدند. برای اینکه خدمت نظام این معلمان موجب تعطیلی مدارس نشود بهمن بیگی با تماس و مکاتبه مکرر به سران ارتش و نظام وظیفه تقاضا کرد که معلمان عشایر بجای دو سال خدمت نظام به تدریس در مدارس عشایری اشتغال ورزند که خوشبختانه مورد تأیید قرار گرفت و از آن تاریخ معلمان عشایری معافیت شغلی پیدا کردند.
از اقدامات دیگر بهمن بیگی اینست که چون نیمی از مردم عشایر یعنی زنان بر طبق تعصبات ایلی حق تحصیل نداشتند وی با ابتکار خاصی این سنت مذموم را شکست و تعدادی از دختران سران ایل و حتی دختر دیپلمه خودش را با خواهش برای اینکه راهی برای دیگر دختران عشایر باز شود انتخاب و به دانشسرا فرستاد که در طی بیست دوره حدود 900 نفر از زنان عشایر بعنوان معلم در تمامی استانهای کشور به کار تدریس مشغول شدند.
2- یکی از بزرگترین افتخارات بهمن بیگی تأسیس دبیرستان عشایری بود که از 1340 وی طی نامههای مکرر به زمامداران وقت از تعداد دانشآموزان باسواد مدارس عشایر و استعداد فوقالعاده و عدم بضاعت مالی آنها که قادر به ادامه تحصیل نیستند تقاضای کمک و یاری نمود و اجازه خواست که یکباب دبیرستان شبانهروزی تأسیس کند تا فرزندان عشایر کم بضاعت و با استعداد بتوانند ادامه تحصیل دهند. دو سه سالی به این تقاضاها ترتیب اثر داده نشد. بهمن بیگی با دست به دامن شدن به بانک کشاورزی، شیر و خورشید و سازمان برنامه و بودجه و ... دیگر ارگانها موفق شد. خانهای را در شیراز جهت خوابگاه 40 نفر از فرزندان مستعد و بیبضاعت عشایر اجاره و آنها را به دبیرستان بفرستد. اما چون دبیرستان و معلمان آنها در سطح بالایی نبودند چندان پیشرفتی نمیکردند تا اینکه با دوندگیهای زیاد و کمکهای مردمی در 1346 ساختمان و خوابگاه آنها آماده شد اما از نظر تجهیزات چیزی نداشتند که بهمن بیگی حتی تخت خواب و پتوی آنها را از ارتش گرفت که با مشکلات زیاد اولین سری دانشآموزان فارغالتحصیل شدند و در کنکور دانشگاهها شرکت کردند. موفقیت چشمگیر و قبولی 98% آنها در دانشگاه موجب شد که نهتنها دبیرستان کار خود را ادامه دهد بلکه تعداد دانشآموزان هم سال به سال افزایش یابد و در سالهای بعد تعدادی از دختران عشایر هم در این دبیرستان پذیرفته شده و به ادامه تحصیل پرداختند. این دبیرستان طی دوره 6 سال اول خود حدود 400 دانشآموز دختر و پسر تربیت کرد که 350 نفر آنها در بهترین رشتههای علمی دانشگاهها پذیرفته شدند که موجب سربلندی آموزش عشایر کشور شد.
ناگفته نماند همین دبیرستان بود که بعد از انقلاب اسلامی و در جنگ تحمیلی بیش از 80 نفر از شکوفههای خود را تقدیم اسلام نمود. امروز دانشآموزان دبیرستان عشایری در پستها و مسئولیتهای حساس مملکت به کار مشغولند که بسیاری از آنها مدیر نمونه بودهاند.
3- به دنبال موفقیت دبیرستان عشایری با تغییر نظام آموزشی کشور بهمن بیگی موفق شد با تأسیس 12 واحد آموزشی در سطح راهنمایی در سراسر استان بارقه امیدی برای ادامه تحصیل دانشآموزان ابتدایی باشد.
4- مدارس راهنمایی عشایر نیاز به مربی و دبیر داشتند که انتخاب آنها از شهرها کار مشکلی بود بهمن بیگی براساس یک پیشبینی قبلی در 1356 اقدام به تأسیس دانشسرای راهنمایی با ظرفیت اولیه 60 نفر نمود که دانشجویان آن از میان فرزندان عشایر که موفق به اخذ دیپلم شده بودند انتخاب و پس از طی دوره یکساله در رشتههای زبان، علوم انسانی، تجربی، ریاضی، حرفه و فن بعنوان دبیر در مدارس راهنمایی عشایر مشغول تدریس شود.
5- تشکیل اردوهای سراسری از معلمان اقوام مختلف در دیگر استانهای کشور به منظور آشنایی معلمان و دانشآموزان به علوم و فنآوریها و ابتکارات جدید و ابداع روشهای نوین آموزش و آشنایی اقوام مختلف با یکدیگر و نشان دادن روشهایی که موجب پیشرفت بیشتر شده بود که در این اردوها برای احترام به آداب و رسوم و سنتهای اقوام، هر گروه با لباسهای مخصوص خود و سرود و آهنگ خاص آن جامعه ظاهر میشدند.
6- مرکز آموزش فنی حرفهای دختران عشایر که در سال 1349 تأسیس شد یکی از ابتکارات بهمن بیگی بود این حرکت موجب شد صنایع دستی ایلات و عشایر که بدست فراموشی سپرده میشد و رنگهای جوهری جای رنگیزههای طبیعی را میگرفت و طرحها و نگارههای اصلی از بین میرفتند روح تازهای بیابند در این مرکز هر ساله تعدادی از دختران عشایر را در یک محیط شبانهروزی سالم زیر نظر استادان حرفهای که از زنان مسن و با تجربه ایل بودند انتخاب کرده انواع صنایع دستی نظیر قالی، گلیم، جاجیم، رنگآمیزی، طراحی و ... را یاد داده و پس از اتمام تحصیل با دادن مبلغی وام آنها را روانه ایل میکردند تا با خرید مواد اولیه بکار بافت صنایع دستی بپردازند و زندگی خود را تأمین کنند.
7- آموزش فنی و حرفهای پسران به منظور تأمین احتیاجات عشایر اسکان یافته و تضمین آینده هنرجویان عشایری در سال 1351 بصورت شبانهروزی افتتاح گردید. بهمن بیگی که شخصاً از مدرکگرایی بیزار و معتقد بود اگر هنر و تکنیک را بدانیم نیازی به مدرک نداریم و در این مرکز رشتههای نجاری، معماری، برق، اتومکانیک، لولهکشی، تراشکاری و جوشکاری دایر و استادن آنها را از میان فرزندان دلسوز عشایر که به فنون و رموز کار آشنا بودند انتخاب و در طی 5 سال یعنی تا اول انقلاب اسلامی تعداد 500 نفر کارآموز فنی تربیت نمود که جذب بازار کار شدند.
8- یکی از مشکلات بزرگ مردم عشایر نداشتن موقعیت بهداشتی و درمانی بود که گاه مادران ایلی بخاطر یک زایمان ساده از بین میرفتند و یا عفونت کوچکی موجب مرگ انسانی میشد. بهمن بیگی با تلاش پیگیری خود و همکاری وزارت بهداری موفق شد هر سال تعدادی از دختران ایلی که مقطع ابتدایی را تمام کرده بودند به مرکز استان آورده و در محیط شبانهروزی زیر نظر پزشکان متخصص زنان و مامایی آنها را تربیت و برای درمان به میان عشایر بفرستند که حقوق این عده از طریق مردم ایل و سرانجام از بهداری تأمین میشد.
9- تربیت روستا پزشک و دامپزشک از دیگر ابتکارات بهداشتی بهمن بیگی بود که دست به دامن دانشگاه شیراز و اداره بهداشت و درمان شده و موفق گردید سالیانه تعدادی از فرزندان ایل را که در مدارس راهنمایی عشایر تحصیل کرده بودند به شیراز آورده و زیر نظر پزشکان و دندانپزشکان کمکها و فوریتهای اولیه را یاد داده به میان عشایر برگرداند و از مرگ حتمی عده زیادی که ممکن بود با یک اتفاق کوچک از بین بروند جلوگیری کنند که تعداد آنهاتا سال 1357 بیش از 90 نفر رسیده بود.
10- کتابخانه و کتابخوانی از نظر بهمن بیگی از غذا خوردن واجبتر بود وی دائم به معلمان خود توصیه میکرد که کتاب بخوانند و برای اینکه دسترسی به کتاب داشته باشند که خود و دانشآموزان آنها استفاده نمایند با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سازمان جهانی یونیسف تعداد 7 دستگاه کتابخانه سیار تهیه کرده و به طور دائم در میان عشایر میگشتند و کتاب توزیع میکردند و ضمناً برای اطلاعات بیشتر آنها از پیشرفت علوم و فنون جدید سینمای سیاری هم گرفته بود که فیلمهای جالب و آموزنده را در میان عشایر به نمایش میگذاشتند.
11- عشایر سیار اجباراً مایحتاج خود را از شهرها تهیه میکردند اما این کار دو مشکل بزرگ داشت یکی اینکه اجناس را با قیمت بالایی به مردم عشایر میفروختند و دیگر اینکه ایاب و ذهاب و حمل آنها از شهر به ایل مشکلاتی داشت که بهمن بیگی با همکاری سازمان برنامه و بودجه و استانداری تعداد 15 باب فروشگاه سیار در طوایف مختلف دایر کرد که وظیفه داشتند مایحتاج اولیه مردم ایل را با قیمت رسمی و دولتی بین چادرها توزیع نمایند.
12- دانشآموزان دبیرستان عشایری در چند رشته ورزشی به مقام قهرمانی رسیدند زیرا بهمن بیگی خود ورزشکار و ورزشدوست بود. برخلاف آن روزها که به درس ورزش چندان اهمیت نمیدادند نمره این درس را خیلی جدی میگرفت و ورزشکاران و قهرمانان را تشویق میکرد و همین عامل موجب شد نام دبیرستان عشایری در میادین قهرمانی در رأس و برنده دهها کاپ مقام نخست باشد. این موفقیتهای ورزشی و کسب مقامات قهرمانی بهمن بیگی را بر آن داشت که در سال 1351 اقدام به تأسیس استادیوم ورزشی در مساحت بیش از 10 هکتار که زمین آن را پس از دوندگیهای زیاد از سازمان منابع ملی گرفته بود، نمود. در این استادیوم زمینهای فوتبال، هندبال، بسکتبال، میدان سوارکاری، دومیدانی و استخر شنا ساخته و شروع به کار کرد.
13- تأسیسات فرهنگی عشایر با ابتکارات جدید و روشهای ابداعی و با بْرد موفقیتآمیز خود علاوه بر داخل کشور روزنامههای خارجی را هم تحت تأثیر قرار داد و نتیجه آن شد که هر ساله از سایر کشورها برای بازدید این موسسات فرهنگی نوین و پیدا کردن رمز موفقیت دانشآموزان عشایر در تحصیل درس، هنر، حرفه، ورزش و ... به ایران سفر کنند. سفرهای متعدد سران و مدیران سازمانهای فرهنگی، تحقیقاتی، دانشگاهی، بینالمللی موجب شد که آموزش عشایر را یکی از پدیدههای نوین سوادآموزی در دنیا معرفی و بهمن بیگی را به دریافت جایزه سوادآموزی یونسکو مفتخر نمایند. اما سرفرازی بهمن بیگی به این جایزه نبود بلکه موفقیت صدها دکتر، مهندس، افسر، قاضی، دبیر، استاد، مدیر کل و ... بودند که اگر آموزش عشایر نبود هیچکدام به این درجه نمیرسیدند و بالاتر اینکه بهمن بیگی سر فخر به آسمان میسایید که دانشآموزان عشایر کرد و لر و بلوچ و ترک وعرب در کشور در امتحان همگانی کشوری مقام اول را کسب کردهاند.
بهمن بیگی پس از 30 سال تلاش و کوشش و گشودن راهی برای جوانان آینده عشایر قبل از پیروزی انقلاب به افتخار بازنشستگی نائل شد و به کار نوشتن پرداخت چهار عنوان کتاب او «بخارای من ایل من» «اگر قرهقاج نبود» «به اجاقت قسم» و «عرف و عادت در عشایر فارس» که به چاپهای متعدد رسیدهاند بیگمان از شاهکارهای زبان فارسی و نوآوریهای فرهنگ اجتماعی و روشهای مهم تعلیم و تربیت میباشند که امروز برخی از مطالب آنها در دانشگاهها و کتابهای درسی دبیرستانها تدریس میشوند.
در سال 1358 زندهیاد شهید رجایی و مرحوم سیدکاظم موسوی پس از بازدید از مدارس و دبیرستان عشایری فرمودند: «اگر در این کشور یک قدم مثبت برداشته شده همین آموزش عشایر است.»
اما آنچه از بهمن بیگی باقیمانده نسلی موفق و پاگرفته از میان مردم محروم و مظلوم عشایر کشور و از مکتبی است که خود بنیانگزار و مبتکر آن بوده و بدون شک از خدمتگزاران واقعی این مملکت هستند و فردای روشنی در انتظارشان خواهد بود.
جا دارد برای شناخت این انسان فداکار و از خود گذشته و این چهرهی جاودانه از مردم ایلات و عشایر یعنی مردمی که اولین و شاید آخرین بارقه امیدشان آموزش عشایر بود، اطلاعات بیشتر کسب شود.